سلام دوستان این داستان رو از زبون دوست جدیدم تعریف میکنم که در مورد عمل مادرش توی بیمارستان شهرستان بوده. مادرم باید عمل میشد و بردیمش توی بهترین بیمارستانشهرمون که رئیسش هم با پدرم اشنا بود و سفارش کرده بود. روز قبل از عمل بردیمش و توی یک اتاق 2 تخته بستریش کردند که مریض دیگه ای هم نداشت و قرار شد من پیشش بمونم. لباس بهش دادند و لباساش رو عوض کرد و بعد فشارش رو گرفتند و ازمایش خون گرفتند و پرونده اش رو تشکیل دادند.خواستند ببرندش برای عکس ریه که از قبل گرفته بودیم و دکتر بیهوشی همون رو قبول کرد. 2 تا سرم بهش زدند و گفتند تا صبح هیچی نخوره. مادرم با اصرار من رو شب فرستاد خونه و گفت برو اینجا خوابت نمیبره من هم رفتم خونه و صبح زود برگشتم هوز مادرم خواب بود یک پرستار امد یک گان داد گفت به مادرت بگو کامل لباساش رو در بیاره و گان رو بپوشه همون موقع مادرم بیدار شد رفت دستشویی و برگشت و لباساش رو دراورد و گان رو پوشید. وقتی میخاست لباساش رو دربیاره پشتش رو به من کرد و من هم فاصله گرفتم که خجالت نکشه. بعدش 2 نفر با تیغ و لگن اب اومدن بالا سر مادرم بدون اینکه چیزی بگن گان رو تا نافش زدن بالا و مادرم یکهو دستش رو گرفت جلوی خودش که اون دو تا خندیدن و گفتن راحت بخواب جالب بود که هیچکس به من نمیگفت برو بیرون شروع کردن به تراشیدن تمام موهای رو و زیر شکم مادرم دوباره گان رو کشیدند پایین و دکتر خود مادرم که مرد بود با یک دکتر جوون تر امدند تو اتاق و شروع کردن به معاینه و پرسیدن سوال بعد هم دکتر یک پرستار رو صدا زد و یک برگه بهش داد و گفت طبق دستورات این برگه اماده اش کنید و تا نیم ساعت دیگه بیاریدش اتاق عمل پرستار هم رفت یک چیزی مثل سرنگ بزرگ که سرش به جای سوزن شیلنگ داشت اوردکه توش یک چیزی مثل کرم بود و اروم گان رو زد بالا سر لوله رو کرد تو اونجای مامانم و اون مایع غلیظ رو وارد کرد. بعد یکی از همکارهاش امد با سوند به مادرم سوند زد از دور نگاه میکردم دقیقا نمیدیدم چی کار میکنند فقط صدای ای و اوی وناله مامانم رو میشنیدم. فکرکنم خیلی اذیت میشد چون ادم صبوری بود و به این راحتی ناله نمیکرد. بعدش مادرم رو یکور کردند و یک پرستار دست مادرم رو گرفت و صاف کرد و با یک سرنگ بزرگ شروع به خون گرفتن کرد همزمان با اون یکی دیگه به باسنش الکل زد و شروع کرد امپول زدن . اول خون گرفتن تموم شد و بعد اونیکی سوزن رو از باسن مادرم دراورد. دوباره الکل مالید و یک سرنگ بزرگ دیگه فرو کرد تو باسن مادرم شروع کرد تزریق دوباره اه و اوه مادرم درامد. وقتی دراورد پنبه رو محکم جاش مالید دیدم دوباره داره یک سرنگ دیگه پر میکنه مادرمم دید و گفت بازم امپول دارم گفت فقط یکی دیگه مامانم پرسید میشه اونطرف بزنی گفت نگران سوندتم اروم برگرد اونوری شو که سوندت در نیاد وگرنه خودت اذیت میشی مادرم اونوری شد و یک امپول دیگه هم اونوری نوش جان کرد بعدش هم بردنش اتاق عمل بعد از عمل هم تا 3 روز بیمارستان بستری بود. روزی یکبار پانسمانش رو عوض میکردند و یکی دو تا سرم میزدند بیشتر امپولارو تو سرم میزدند. یکبار فقط دیدم که یک امپول به باسنش زدند.
بچه ها سلام.در جواب اون دوستمون که گفته خانمها به آقایون بهتر آمپول میزنن و آقایون به خانمها باید بگم که همیشه این معادله درست نیست.چون من خودم چند سال پیش تو درمونگاه تامین اجتماعی میخواستم آمپول بزنم و از خانمه خواهش کردم که آروم بزنه.اونم با خنده بهم گفت حالا نمیشه این دفعرو محکم بزنم.من فکر میکردم که شوخی میکنه و از خنده اون خیالم راحت شد و واقعا مطمئن بودم که آروم میزنه وخیلی ریلکس بودم ولی یهویی چنان دردی تو باسنم حس کردم که داشتم یک وری میشدم.می خواستم تختو گاز بگیرم.سرنگ لعنتی رو اونقدر محکم تو عضلم فرو کرد که از اون ور می خواست بزنه بیرون.ولی در کل میشه گفت اقایون واسه خانمها و خانمها واسه اقایون بهتر امپول میزنن.نمونش وقتی زن داداشم میخواد دکتر بره میره مطب دکتر خونوادگیشون و اگر دکتر بهش آمپول بده میده به منشی که یه آقاهه هست واسش بزنه.چون خیلی راضیه و میگه اصلا نمیفهمم کی میزنه و کی سرنگو میکشه بیرون شاید یکی از دلایلش گرایش به جنس مخالف باشه
راستی یه دو تا کلیپ عالی دارم که ادرسش اینه تینا جون خواستی دانلود کن ادرسش اینه که تو این ادرس باید بری به قسمت ویدیو دو تا کلیپ اولی در مورد امپول زدن هستش خیلی عالیه من خوشم میاد با حجم کم و حدود 3 دقیقه ای هستش http://roughman.net/freepictures/indexfromvideo.html
۱۹ نظر:
این ها رو از کجا میاری؟
این ها رو از کجا میاری؟
سلام دوستان
این داستان رو از زبون دوست جدیدم تعریف میکنم که در مورد عمل مادرش توی بیمارستان شهرستان بوده.
مادرم باید عمل میشد و بردیمش توی بهترین بیمارستانشهرمون که رئیسش هم با پدرم اشنا بود و سفارش کرده بود. روز قبل از عمل بردیمش و توی یک اتاق 2 تخته بستریش کردند که مریض دیگه ای هم نداشت و قرار شد من پیشش بمونم. لباس بهش دادند و لباساش رو عوض کرد و بعد فشارش رو گرفتند و ازمایش خون گرفتند و پرونده اش رو تشکیل دادند.خواستند ببرندش برای عکس ریه که از قبل گرفته بودیم و دکتر بیهوشی همون رو قبول کرد. 2 تا سرم بهش زدند و گفتند تا صبح هیچی نخوره. مادرم با اصرار من رو شب فرستاد خونه و گفت برو اینجا خوابت نمیبره من هم رفتم خونه و صبح زود برگشتم هوز مادرم خواب بود یک پرستار امد یک گان داد گفت به مادرت بگو کامل لباساش رو در بیاره و گان رو بپوشه همون موقع مادرم بیدار شد رفت دستشویی و برگشت و لباساش رو دراورد و گان رو پوشید. وقتی میخاست لباساش رو دربیاره پشتش رو به من کرد و من هم فاصله گرفتم که خجالت نکشه. بعدش 2 نفر با تیغ و لگن اب اومدن بالا سر مادرم بدون اینکه چیزی بگن گان رو تا نافش زدن بالا و مادرم یکهو دستش رو گرفت جلوی خودش که اون دو تا خندیدن و گفتن راحت بخواب جالب بود که هیچکس به من نمیگفت برو بیرون شروع کردن به تراشیدن تمام موهای رو و زیر شکم مادرم دوباره گان رو کشیدند پایین و دکتر خود مادرم که مرد بود با یک دکتر جوون تر امدند تو اتاق و شروع کردن به معاینه و پرسیدن سوال بعد هم دکتر یک پرستار رو صدا زد و یک برگه بهش داد و گفت طبق دستورات این برگه اماده اش کنید و تا نیم ساعت دیگه بیاریدش اتاق عمل پرستار هم رفت یک چیزی مثل سرنگ بزرگ که سرش به جای سوزن شیلنگ داشت اوردکه توش یک چیزی مثل کرم بود و اروم گان رو زد بالا سر لوله رو کرد تو اونجای مامانم و اون مایع غلیظ رو وارد کرد.
بعد یکی از همکارهاش امد با سوند به مادرم سوند زد از دور نگاه میکردم دقیقا نمیدیدم چی کار میکنند فقط صدای ای و اوی وناله مامانم رو میشنیدم. فکرکنم خیلی اذیت میشد چون ادم صبوری بود و به این راحتی ناله نمیکرد.
بعدش مادرم رو یکور کردند و یک پرستار دست مادرم رو گرفت و صاف کرد و با یک سرنگ بزرگ شروع به خون گرفتن کرد همزمان با اون یکی دیگه به باسنش الکل زد و شروع کرد امپول زدن . اول خون گرفتن تموم شد و بعد اونیکی سوزن رو از باسن مادرم دراورد. دوباره الکل مالید و یک سرنگ بزرگ دیگه فرو کرد تو باسن مادرم شروع کرد تزریق دوباره اه و اوه مادرم درامد. وقتی دراورد پنبه رو محکم جاش مالید دیدم دوباره داره یک سرنگ دیگه پر میکنه مادرمم دید و گفت بازم امپول دارم گفت فقط یکی دیگه مامانم پرسید میشه اونطرف بزنی گفت نگران سوندتم اروم برگرد اونوری شو که سوندت در نیاد وگرنه خودت اذیت میشی مادرم اونوری شد و یک امپول دیگه هم اونوری نوش جان کرد بعدش هم بردنش اتاق عمل بعد از عمل هم تا 3 روز بیمارستان بستری بود. روزی یکبار پانسمانش رو عوض میکردند و یکی دو تا سرم میزدند بیشتر امپولارو تو سرم میزدند. یکبار فقط دیدم که یک امپول به باسنش زدند.
سلام تینا خانم
خوشحالمون کردی
با با بیا تو وبلاگ خودت
یک سوال تو خودت خاطرات بچه ها رو میخونی یا نه
سلام
این فیلم ها توی یو tube پُره
لطفاً داستان بنویسین
تینا مرسی من از اون که باباهه بچه رو گذاشت لای پاش خوشم امد و اونکه ادم بزرگ بود
از خاطره شهناز هم ممنون
من 5 مگابایت دانلود کردم باز نمیشه!!!
آخه خنگه باید با winrar extract بشه
تینا آخرین شورتی که خریدی چه رنگی بود
کی؟
درود بر تینای عزیز،
خوشحالم که بعد از مدتها برگشتی.
اینم یه کلیپ جالب برای شما و بقیه دوستان:
لینک دانلود
پسورد:
tinasss
سلام
اگه بچه ها خیلی به آمپول علاقه دارید برید دارو خونه یه پنی سیلین یا سفازولین بگیرین برین یه تزریقاتی که ترجیهاً ناشی بدین تست کنن بعد هم .....
بچه ها سلام.در جواب اون دوستمون که گفته خانمها به آقایون بهتر آمپول میزنن و آقایون به خانمها باید بگم که همیشه این معادله درست نیست.چون من خودم چند سال پیش تو درمونگاه تامین اجتماعی میخواستم آمپول بزنم و از خانمه خواهش کردم که آروم بزنه.اونم با خنده بهم گفت حالا نمیشه این دفعرو محکم بزنم.من فکر میکردم که شوخی میکنه و از خنده اون خیالم راحت شد و واقعا مطمئن بودم که آروم میزنه وخیلی ریلکس بودم ولی یهویی چنان دردی تو باسنم حس کردم که داشتم یک وری میشدم.می خواستم تختو گاز بگیرم.سرنگ لعنتی رو اونقدر محکم تو عضلم فرو کرد که از اون ور می خواست بزنه بیرون.ولی در کل میشه گفت اقایون واسه خانمها و خانمها واسه اقایون بهتر امپول میزنن.نمونش وقتی زن داداشم میخواد دکتر بره میره مطب دکتر خونوادگیشون و اگر دکتر بهش آمپول بده میده به منشی که یه آقاهه هست واسش بزنه.چون خیلی راضیه و میگه اصلا نمیفهمم کی میزنه و کی سرنگو میکشه بیرون شاید یکی از دلایلش گرایش به جنس مخالف باشه
سلام به همگی .
آقا مهرداد فیلم رو از کجا گیر آوردی
؟
یک دوستی توی هلند دارم که تو نخ اینجور چیزا هست، هروقت یه کلیپ خوب گیر میاره واسه من آپلود میکنه، اگه بینم جالبه لینکش رو اینجا میزارم.
من یکی از طرفداران همیشگی سایتت هستم و از کودکی علاقه ی خاصی به امپول دیدن داشتم واقعا وبلاگت عالیه به حرف هیشکی گوش نده واقعا خسته نباشی
راستی یه دو تا کلیپ عالی دارم که ادرسش اینه تینا جون خواستی دانلود کن ادرسش اینه که تو این ادرس باید بری به قسمت ویدیو دو تا کلیپ اولی در مورد امپول زدن هستش خیلی عالیه من خوشم میاد با حجم کم و حدود 3 دقیقه ای هستش
http://roughman.net/freepictures/indexfromvideo.html
man ye khatere neveshtam vali nemiyare ? vase chi?
chi kar konam?
بجه ها من دانلودکردم extract هم کردم ولی باز نمی شه!لطفا راهنماییم کنید.
خدمات پرستاری(تزریقات وپانسمان) درمنزل
تزریق عضلانی 3500 تومان
تزریق زیرجلدی 3500 تومان
تزریق وریدی 4500 تومان
تزریق سرم 10000 تومان
کشیدن بخیه 3500 تومان
پانسمان 7000 تومان
بدون هزینه ایاب وذهاب
توسط امدادگرجهاددانشگاهی وتکنسین سابق مرکزآمبولانس
«مسعودنعیمی»
تلفن تماس 9198335799 0
9354484731 0
سوابق:
الف- 15سال امدادگری
ب-تکنسین سابق مرکزآمبولانس
پنی سیلین ،سفتریاکسون وب کمپلکس بابی حسی تزریق می شود.
masihnaimi@yahoo.com
ارسال یک نظر